از ميان وسايل ارتباط جمعي و رسانه ها، قدرت تلويزيون ، انفجاري و بي نظير است ، اما گاهي براي رسيدن به اين توان ذاتي ، محدوديتها و موانع فوق العاده اي وجود دارد. يک توليد کامل تلويزيوني قطعا محتاج نمادهاي تصويري مناسب از جهت نوع و يا مدت زمان است . اما هميشه نمي تواند اين نياز را به شايستگي فراهم کند، مخصوصا هنگامي که موضوع مورد بحث ، نمادهاي عيني و تصويري کمتر و يا نامشخصي داشته باشد اين محدوديت شديدتر مي شود. در اين صورت تلويزيون براي غلبه بر رنج ناتواني از ورود به عرصه منظور از رويه هاي توليد راديويي استفاده مي کند يعني به جاي استفاده از نمادهاي تصويري در رويه نخست ، نمادهاي کلامي و آوايي را به کار مي گيرد. اما اين تغيير رويه توليد، تاثير منفي بر قدرت تلويزيون مي گذارد، حتي ممکن است نتيجه معکوسي را سبب شود. زيرا هر چند از رويه توليد راديويي و متکي بر نمادهاي کلامي و آوايي استفاده کرده است ، اما در صفحه تلويزيون نمادها و تصاوير نيز وجود دارند که مي توانند موجب تغييرات تاثير تلويزيون شود. حوزه سياست با وجود اينکه در مقايسه با ديگر حوزه هاي حيات اجتماعي بسيار کوچک است ، اما تاثير فوق العاده اي بر زندگي فردي و اجتماعي مردم دارد، لذا «واقعيتهاي رسانه اي» اين حوزه از اهميت دوچنداني برخوردار است و اين اهميت و معاذير هميشگي تلويزيون شرايط بهتري براي استفاده از رسانه راديو در اختيار سياست مداران قرار مي دهد که مراجعه و استفاده از راديو را ضروري و غير قابل چشم پوشي کرده است .

 در اين جا ذکر نمونه هايي از موضوعاتي که در حوزه سياسي وجود دارد ولي امکان استفاده از رويه هاي توليدي تلويزيون را ندارند، دليل و علت بهره برداري مستدام قدرتها خصوصا قدرتهاي فرامنطقه اي از راديو را به روشني تبيين مي کنند. وقتي در يک شبکه تلويزيوني بخواهند «قدرت نظامي» را براي منظوري که مورد توجه سياست گذاران است تبديل به «واقعيت رسانه اي» کنند، به سهولت از نمادهاي تصويري مي توانند استفاده کنند، ضمن اينکه براي توليد و القاي اين واقعيت رسانه اي به اندازه کافي تصاوير مناسب وجود دارد. مثلا در جنگ خليج فارس ، در جنگ افغانستان و در حال حاضر که بحث حمله نظامي امريکا به عراق مطرح است ، شبکه CNN با استفاده از امکانات فراواني که براي اين شبکه در رويه «دلالت» وجود دارد، مي تواند از «قدرت» تلويزيون بهره برداري کند و ذهن مخاطب را در اختيار «واقعيت رسانه اي» مورد نظر دولت امريکا درآورد. گاهي تسلط بر ذهن مخاطبان آن چنان است که کاملا مرعوب شده و اگر در سطح تصميم گيران و تصميم سازان حکومت است به گروه تسليم شدگان نزديک مي شود. تجربه قبلي CNN در جنگ خليج فارس ، ايجاد واقعيت رسانه اي تحت عنوان «جنگ بدون خونريزي» (clean war) بود که اين شبکه با استفاده ماهرانه از «رويه دلالت» بر مبناي رويه هاي توليد تلويزيوني از حداکثر «قدرت» اين رسانه استفاده کرد. به طوري که در امريکا و بسياري کشورها که در پوشش اين شبکه قرار داشتند، کشتار و بمباران جمعي و گسترده مردم عادي عراق ديده نشد و بلکه حمله بمبهاي ليزري و هدايت شونده به مراکز نظامي ، «نماد» اصلي جنگ شد. و نتيجه ايجاد «واقعيت رسانه اي» ، جنگ بدون خونريزي ، بجاي جنگ خونين و بسيار تبهکارانه بود يا در حوادث 20شهريور براي ايجاد «واقعيت رسانه اي» در حوزه سياست بين المللي امريکا، شبکه CNN از نمادهاي تصويري به خوبي توانست استفاده کند تا در مرحله اول ، «تروريست ها» را دشمن مردم و امنيت آنها معرفي کند و در مرحله دوم تروريست ها را همان مسلمانها معرفي کند و در مرحله بعد که اجراي يک اصل استراتژيکي امريکا بود (يعني کنترل مناطق نفتي خاورميانه) ، در پناه «واقعيت رسانه اي» ، مبارزه با تروريستها در هر جا و در هر شکل را مهيا و آماده سازد. متقابلا براي ضعيف و درمانده نشان دادن کشور عراق يا در هنگام حمله به افغانستان براي نشان دادن چهره بد از «طالبان» در حد کافي از رويه دلالت به کمک نمادهاي تصويري توانست استفاده کند و بدين وسيله حمله به افغانستان را خدمت به مردم و نه کمک به بقا و سلطه نظام سرمايه داري به عنوان يک «واقعيت رسانه اي» تثبيت کرد. اين «واقعيت رسانه اي» تبديل به موجي در افکار عمومي در اکثر کشورهاي غربي و حتي ساير کشورها شد. در چنين شرايطي که نمادهاي لازم تصويري در رويه دلالت وجود دارند اگر از رويه هاي توليدي به خوبي استفاده شود «قدرت» رسانه به طور کامل در خدمت دستکاري افکار قرار خواهد گرفت . اما در ساير موضوعات که نمادهاي تصويري کافي و لازم در رويه دلالت وجود ندارد ، تلويزيون در اين حالت ناچار از رويه هاي توليد برنامه هاي راديو متابعت مي کند و به جاي استفاده از نمادهاي تصويري از نمادهاي کلامي و آوايي بيشتر بهره خواهد گرفت . به طور نمونه مسائل مهمي که در استراتژيهاي سياسي کشورهاي غربي مخصوصا امريکا و انگليس در مقابل ايران وجود داشت تاثير بر حوزه اجتماعي ايران براي ايجاد زمينه سازي فعاليت خودشان و محدود کردن امکان فعاليت جمهوري اسلامي ايران در آن حوزه .

 

                                  Image 1

 

 لذا بر روي مسايل اساسي مانند فروپاشي يا بن بست نظام ، مسايل زنان و شيوه هاي مديريت بايد در رسانه ها به طرح اين مسايل براي تاثيرگذاري و يا ايجاد «واقعيت رسانه اي» مورد نظر مي پرداختند. اما براي رسانه تصويري ، امکان استفاده از رويه هاي دلالت متکي بر نمادهاي تصويري به هيچ وجه زمينه مناسبي وجود ندارد. در اين صورت ناچار به استفاده از رويه هاي دلالت راديو يعني صدا و آوا و رويه هاي توليد راديو هستند. در اين صورت خدمات راديو براي ساخت واقعيتهاي رسانه اي مورد نظر بارها بيشتر از تلويزيون خواهد بود زيرا در تلويزيون اگرچه از نمادهاي صوتي و آوايي استفاده مي شود اما به هر حال در صفحه تلويزيون شخص يا اشخاص حضور دارند که گاهي حضور آنها مخل ارتباط بين نمادهاي دلالت (صدا و آوا) با مخاطبان خواهد بود و در واقع وجود آنها گاهي حتي از جهت شکل ظاهر، نوع لباس ، نوع حرکات سر و صورت و دستان و صحنه و اسباب و لوازم و امکانات موجود در آن اعم از اينکه محيط طبيعي باشد يا دکوراتيزه و آرايش داده شده باشد ، اختلال ارتباطي را سبب خواهد شد. به هر صورت بر «قدرت راديويي» که تلويزيون مي خواهد استفاده کند تاثير منفي و ناخوشايندي خواهد گذاشت . اما «راديو» در اين شرايط فارغ از دغدغه هاي گفته شده در حوزه هايي که نمادهاي تصويري کافي وجود ندارد به راحتي مي تواند با اتخاذ رويه صحيح توليدي و استفاده مناسب از رويه هاي مختلف دلالتي که در اختيار دارد از حداکثر قدرت راديو بهره مند شود. شايد يکي از دلايل اصلي فعاليت چندين راديو بر عليه ايران ، توليد «واقعيت رسانه اي» است که با «حقيقت» فاصله بسيار زيادي دارد. از اين جهت مي توان حدس زد، در نظر کساني که شنونده دائم اين نوع راديوها هستند ، «واقعيت توصيفي» که بر آنها عرضه شده تبديل به «واقعيت رسانه اي» شده و حتي ممکن است تبديل به باور و يقين شده باشد. اما چون اين «واقعيت رسانه اي» با «حقيقت» فاصله زيادي دارد، گاهي موجب رفتارهاي سياسي که بيشتر شبيه يک خودکشي سياسي است ، مي شود. لذا مي توان گفت علي الاصول در حوزه سياسي ، راديو در ساخت «واقعيتهاي رسانه اي» در مقايسه با تلويزيون از رويه هاي قدرتي بيشتر و بهتري برخوردار است . علاوه بر اين راديو از دو امکان ديگر نيز برخوردار است که سرمايه گذاري در آن حوزه را شوق آفرين مي کند. سهولت دسترسي به امواج آن و هزينه اندک توليدي که در مقايسه با توليدات تصويري دارد، دو امتياز ديگري است که علت گسترش راديوهاي مختلف در مقابل جمهوري اسلامي ايران را مي تواند تبيين کند. هر چند ممکن است در شکل راديو جديد «آزادي» با نام «راديو فردا» باشد.